منتقدان مدعياند اين سازمان سهام برخي شركتهاي دولتي را ارزان فروخته است. اما در مقابل، مير علي اشرف عبدالله پوري حسيني رئيس سازمان خصوصيسازي معتقد است واگذاري سهام شركتهاي زيان ده به هر عددي بالاتر از صفر ريال به نفع مردم و دولت است چرا كه مردم سالانه ميلياردها تومان زيان بابت اين شركتها پرداخت ميكنند و در واقع زيان اصلي اين شركتها از جيب 80ميليون ايراني پرداخت ميشود. او در يك گفتوگوي تفصيلي با همشهري به پرسشها، پاسخ داد.
- واگذاري شركتهاي دولتي چه زماني به پايان ميرسد ؟
براساس قانون واگذاري شركتهاي گروه يك ميبايست در سال 89و شركتهاي گروه 2 در سال 93به پايان ميرسيد اما هماكنون كه در سال 94هستيم تعدادي از شركتهاي گروه يك و 2 براي واگذاري باقي ماندهاند و تعداد ديگري نيز به اين شركتها اضافه شده است.
- در حال حاضر چند شركت دولتي هنوز خصوصي نشده اند؟
بهطور دقيق در حال حاضر 300شركت براي واگذاري باقي مانده است.
- آيا مشخص است اندازه اين شركتها چقدر است؟
بله اندازه اين شركتها مشخص است، اما چون خيلي از اين شركتها قيمتگذاري نشدهاند نميتوان به لحاظ رياضي ارزش ريالي آنها را تعيين و اعلام كرد. نكته مهمتر اينكه اين 300شركت به جز آن شركتهايي هستند كه قرار بود واگذار شوند و الان قرار نيست واگذار شوند وگرنه اگر بخواهيم شركتهايي كه از ابتدا در فهرست بودهاند و الان واگذار نشدهاند را محاسبه كنيم تعداد اين شركتها به بيش از 600شركت ميرسيد.
- يعني 300شركت از فهرست واگذاريها خارج شده اند؟
بله، بيش از 300شركت از فهرست واگذاريها خارج شدهاند.
- دليلش چيست؟
در بسياري از اين شركتها فعاليت اقتصادي انجام نميشد. بهطور مثال دولت براي كمك به بخش كشاورزي صندوقهاي حمايت از كشاورزي تشكيل داد و از طريق اين صندوقها با منابع مالي كشاورزان و تزريق منابع مالي از سوي دولت وامهاي قرض الحسنه پرداخت شد وقتي چنين شركتهايي در فهرست واگذاري قرار ميگيرند طبيعي است كه بخش خصوصي تمايلي براي خريد آنها نداشته باشد. جنس فعاليت چنين صندوقهايي يارانهاي است و فعاليتشان بهگونهاي نيست كه قابل واگذاري باشد. تعداد زيادي از اين شركتها شركتهايي بودند كه جنس خدمات و كالاهايشان يارانهاي بود مانند برق.
- ميتوانيد توضيح دهيد؟
به عنوان مثال، اگر بخواهيم قيمت تمامشده توليد برق را بهصورت آزاد محاسبه كنيم هر كيلو وات ساعت به قيمت 200تومان توليد ميشود درحاليكه مبلغي كه از مردم دريافت ميشود كمتر از 50تومان است. در چنين شرايطي بايد قبل از خصوصيسازي، آزادسازي انجام شود در مورد گاز نيز همين شرايط وجود دارد. در اين بخش مقدار پولي كه از مردم بابت گاز دريافت ميشود كمتر از 10درصد است. با چنين شرايطي تا قبل از آزادسازي اقتصادي شركتهاي فعال در اينگونه صنايع، از فهرست واگذاريها خارج شدند.
همچنين برخي از شركتهايي كه در خارج از كشور ثبت شدهاند و با مقررات جمهوري اسلامي كار نميكنند از اين فهرست خارج شدند چرا كه قوانين ثبت در كشورهاي ديگر مطابق با قوانين رايج در ايران نيست و نميتوان سهامي كه در خارج از ايران به ثبت رسيده است و مطابق با قوانين ثبت كشور ديگري است، به شخص ديگري منتقل كرد. حدود 20شركت از شركتهايي كه از فهرست خارج شدهاند از اين دست شركتها بودند. از ديگر شركتهايي كه از فهرست واگذاريها خارج شدند ميتوان به شركتهاي توزيع برق، شركتهاي توزيع گاز و حتي پالايشگاههاي گاز اشاره كرد.
- در ابلاغيه مقام معظم رهبري فقط بند ج مربوط بهخصوصيسازي است و در ساير بندها بر آزادسازي اقتصادي تأكيد شده است، چرا در اينباره كار زيادي انجام نشده است؟
يكي از ملزومات خصوصيسازي در هر كشوري آزادسازي قيمتهاست كه تاكنون انجام نشده و طبيعي است كه تا آزادسازي انجام نشود خصوصيسازي هم انجام نميشود. راهكار اصلي براي واگذاري اين شركتها اين است كه يا آزادسازي انجام شود تا خريدار بتواند از مشتريانش پول دريافت كند يا دولت براي مالكان جديد يارانه درنظر بگيرد.
- 300شركتي كه هماكنون براي واگذاري باقي ماندهاند چه نوع شركتهايي هستند؟
اينها شركتهايي هستند كه نسبت به بقيه مشكلات بيشتري دارند.در واقع شركتهايي هستند كه يا قيمتها، خدمات و كالاهايشان يارانهاي است يا فعاليتشان اقتصادي نيست.اينها نوعا شركتهاي زيانده هستند، صورتهاي ماليشان، ساختارشان مشكل دارد يا نيروي انساني تلنبار شده دارند.
- اين شركتها عموما متعلق به كدام دستگاهها هستند؟
اين شركتها عموما متعلق به وزارت صنعت، معدن و تجارت، نفت، جهادكشاورزي و وزارت نفت هستند؛ البته همه دستگاهها از اين دست شركتها دارند.
- اخيرا شما گفتيد كه به جاي گرانفروشي، ارزان فروشي كنيم، در اينباره توضيح ميدهيد؟
كسي كه در بحث خصوصيسازي از كلمه گران يا ارزان استفاده ميكند اول بايد مشخص كند كه منظورش از اين كلمات چيست و شاقولش كجاست؟ آييننامه براي خصوصيسازي 4روش براي واگذاري سهام شركتها درنظر گرفته است، اول ارزش اسمي، دوم ارزش دفتري، سوم بازدهي، چهارم ارزش روز خالص دارايي. از نظر منطق تجارت و سرمايهگذاري بخش خصوصي يكي از اين شاخصها قابليت اتكا دارد و آن هم ارزش بازدهي است.
ارزش بازدهي يعني اينكه بنگاه اقتصادي كه براي فروش ارائه شده است اگر نسبت قيمت به درآمدش 20مرتبه باشد بهمعناي اين است كه اين شركت سالانه 5درصد به سرمايهگذاران سود ميدهد يعني در يك دوره 20ساله مبلغي كه سرمايهگذاري شده باز خواهد گشت. اين شاخص بهمعناي ارزش بازده است و عمدهترين مبناي تصميمگيري سرمايهگذاران براي سرمايهگذاري در يك شركت است.
- پس با اين حساب اگر شركتي سود نداشته باشد نسبت قيمت به درآمدش چقدر است؟
اگر شركتي سود نداشته باشد نسبت قيمت به درآمدش به بينهايت ميرسدچون آن شركت ميزان بازدهاش صفر درصد است. 300شركت باقيمانده دولتي عموما زيان ده هستند و وقتي شركتي زيان ده است و نسبت قيمت به درآمدش بينهايت است، هيچ سرمايهگذاري حاضر نيست سرمايهاش را صرف آن كند. اين بهمعناي اين است كه شركتي كه سالها در دست دولت بوده و هيچ سودي توليد نكرده است به هر قيمتي بالاي صفر ريال فروخته شود دولت و مردم سود كردهاند.
پرسش من از منتقداني كه سازمان خصوصيسازي را متهم به ارزان فروشي ميكنند اين است كه اگر شركتي را كه 500ميليارد تومان زيان انباشته دارد 2هزار ميليارد تومان بفروشيم ارزان فروشي كردهايم؟
- منظورتان را دقيقتر توضيح ميدهيد؟
بله مايلم توضيح دهم. ارزان فروشي به چه معناست؟ آيا اگرشركتي را كه 20سال از عمرش ميگذرد و 500ميليارد تومان زيان انباشته دارد به هر قيمتي بفروشيم، ارزان فروشي كرده ايم؟ شركت ماشينسازي تبريز 50سال قدمت دارد. اين شركت در گذشته شركت بسيار خوبي بوده است اما به قول مديرعاملش امسال 17ميليارد تومان زيان شناسايي ميكند اگر سهام اين شركت به هر قيمتي بالاتر از صفر ريال فروخته شود دولت سود كرده است. ما براي اين شركت 255ميليارد تومان قيمت پايه تعيين كردهايم اما هنوز مزايده اين شركت برگزار نشده است. يك عده ميگويند كه سهام اين شركت را ارزان قيمتگذاري كردهايد.
- بهنظرم مشكل آنجاست كه برخيها ارزش دارايي آن شركت را مبناي ارزشگذاري قرار ميدهند....
پاسخ من اين است كه اگر اين دارايي مولد است، پس چرا آن شركت هر سال در حال شناسايي زيان است.هزينه زيان اين شركتها از جيب 80ميليون نفر پرداخت ميشود. هر جايي كه زيان توليد ميشود بالاخره زيانش را دولت جبران ميكند و اين يعني اينكه مردم اين زيان را پرداخت ميكنند. اما يك عده قليلي كه در آنجا جزو مديران و ذينفعان هستند ما را متهم به ارزان فروشي كنند.
- منظورتان ماجراي آلومينيوم المهدي است؟
ببينيد، سهام آلومينيوم المهدي درتيرماه سال گذشته به مزايده گذاشته شد اما كسي حاضر به خريد سهام اين شركت نشد.آذرماه همان سال يكي از مديران اين شركت دليل اينكه سهام اين شركت فروخته نشده را قيمت بالاي اين شركت اعلام كرد. 3ماه بعدي مزايده دوم برگزار شد و خريدار در نهايت سهام اين شركت را خريداري كرد اما بلافاصله مديران همان شركت شروع به نامهنگاري كردند كه سهام اين شركت به ثمن بخس فروخته شده است.
- چطور ميتوان به نقطه تعادل در بحث ارزان فروشي و گرانفروشي رسيد؟
قاعدتا وقتي سهام يك شركت از طريق مزايده فروخته ميشود بايد همه حرف و حديثها به پايان برسد. در گذشته و قبل از تشكيل سازمان خصوصيسازي در سال 80چون روشهاي ديگري براي فروش سهام مرسوم بود انتقادهاي فراواني وجود داشت اما از سال 80به بعد كه سازمان خصوصيسازي تاسيس شد روش واگذاري سهام به مزايده تغيير كرداما قضاوتها در مورد سازمان خصوصيسازي همان قضاوتهاي مربوط به سالهاي قبل از سال 1380است.
وقتي ما سهامي را بهصورت مزايدهاي عرضه ميكنيم بايد قيمت را از رقم پايه پايين شروع كنيم كه يك عدهاي در مزايده شركت كنند. سا ل گذشته ما 38هزار ميليارد تومان مزايده برگزار كرديم كه فقط 3200ميليارد تومان آن فروخته شد كه يكي از دلايل آن تعيين قيمت گران براي اين سهام بود.
- يعني معتقديد سهام شركتها را گران تعيين ميكنيد؟
قيمت سهام شركتها را سازمان خصوصيسازي تعيين نميكند قيمت را هيأت عالي واگذاري تعيين ميكند كه در آن وزير اقتصاد، رئيس اتاق بازرگاني، وزير دادگستري و رئيس اتاق تعاون عضو و صاحب رأي هستند در عين حال 2 نماينده مجلس ناظر و سازمان مديريت نيز در هيأت عالي واگذاري عضو هستند. هيأت واگذاري هم با همه اين احتياطها قيمتها را درنظر ميگيرد.
- ولي آمارها نشان ميدهد اين احتياطها نتيجه خوبي نداشته، درست است؟
نكتهاي كه ميخواهم به آن اشاره كنم اين است كه از مجموع كل واگذاريهاي ما در سال گذشته از بيش از 90درصد واگذاريها استقبال نشد و اين شايد بهدليل درنظر گرفتن اين موارد بوده است و با اين حال انتقادهاي بسيار زيادي به سازمان خصوصيسازي شد.
- پس چرا همچنان به ارزانفروشي متهم ميشويد؟
موضوع بسيار مهم در مورد واگذاري سهام شركتها همين است. سالانه ملت و دولت زيان سنگيني بابت شركتهاي زيان ده پرداخت ميكنند درحاليكه با فروش سهام اين شركتها نفع آن عايد مردم و دولت ميشود. در واقع با فروش سهام اين شركتها نفع زيادي نصيب مردم و دولت ميشود اما منتقدان بدون استدلال سازمان خصوصيسازي را متهم به ارزانفروشي ميكنند.
نظر شما